در فرهنگ و بستر روحیه به شرح زیر معنی شده است: الف – حالت روانی و عاطفی (مانند اشتیاق، اعتماد یا وفاداری) یک فرد یا گروه نسبت به وظایف یا کارهای موجود. ب- نوعی احساس هدف مشترک نسبت به یک گروه. ج- سطح آسایش روحی فرد براساس عواملی از قبیل احساس قصد و اطمینان نسبت به آینده (۱۹۹۳، ص ۷۴۸). عده ای گفته اند که «روحیه» به منزله قدرتی است که بر رفتار انسان تأثیر می گذارد. این عده روحیه را چون گرسنگی می پندارند که عدم وجود آن دارای نشانه هایی است و معتقدند که آن نشانه ها در افراد به صورتهای گوناگون نشان داده می شود، مانند غیبتهای مکرر، اعتصاب، کناره گیری از کار و تصادمات بیش از حد با همکاران و اظهار نارضایتی و شکایت درباره ی مسائل ناچیز و غیره (شاهرکنی، ۱۳۸۱، ص ۲۷). از نظر گوردن روحیه عبارت از درجه رضایتی است که کارمند از ارضای نیازمندیهای خود به وسیله ی شغلش تحصیل می کند. اسمیت و وستن روحیه را رضایت حاصل از تمایل و علاقه با کوشش و مجاهدت در نیل به هدفهای یک گروه خاص می دانند چیلد عقیده دارد که روحیه مستلزم انگیزش در جهت هدفها و اطمینان به حصول منظورهای گروه…