مقدمه در جهان امروز هرگاه از بهرهوری سازمانی بحث میشود مفهوم فرهنگ سازمانی نیز به ذهن راه مییابد و صاحب نظران میکوشند ضرورت توجه به آن را به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در سازمانها نشان دهند (زارعی متین و همکاران، ۱۳۹۰). با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی، تاثیر به سزایی بر رفتار مدیران و کارکنان در تمام سطوح سازمان دارد، بر توانایی شرکت در تغییر جهتگیری راهبردی نیز موثر است. باید در نظر داشت، اتخاذ فرهنگ مناسب هنر است و باید به آن هنرمندانه پرداخت. ویژگی و مبانی فرهنگی باید بارور شوند و به باور افراد برسند تا در زندگی فردی و در سطح جامعه و سازمان نمود داشتهباشند(همان). فرهنگ سازمانی منبعی برای ایجاد مزیت های رقابتی پایدار است، زیرا برخی فرهنگ ها را رقبا به راحتی تقلید میکنند. لذا، زمانی که سازمان ها از فرهنگ سازمانی خود و ابعاد و شاخصه های آن شناخت کافی نداشته باشند، در عمل با مشکلات فراوانی همانند تعارض سازمانی، عدم انسجام سازمانی و کاهش عملکرد مواجه می شوند. بنابراین، شناسایی فرهنگ به مدیران کمک میکند تا با آگاهی و دید کامل به فضای حاکم بر سازمان، از نقاط قوت آن استفاده و برای نقاط ضعف، تدابیر و اقدامات لازم را پیش بینی…