آمار نشان می دهد که نظام آموزش و پرورش ایران حدود یک میلیون دانش آموز در کلاس های درس پایه به تحصیل می پردازند. دانش آموزان کلاس های درس چندپایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومه شهرهای کوچک و دورافتاده تشکیل می دهند. آموزگاران کلاس های درس چندپایه نیز بیشتر از مناطق روستایی برخاسته اند. که عمدتاً دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند و کمترین آموزش ها را دیده اند و از اموزش های پایه ی معلمی بی بهره اند. دلیل اصلی تشکیل کلاس های چندپایه به حد نصاب نرسیدن تعداد دانش آموزان در یک پایه ی تحصیلی است. معمولاً حد نصاب تعداد دانش آموزان برای رسمیت یافتن کلاس های درسی را در هر پایه نظام آموزشی تعیین و ابلاغ می کند. با روند رو به افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها زمینه ی تشکیل کلاس های چندپایه فراهم می آید. دیدگاههای مختلفی نسبت به کلاس های درس چندپایه وجود دارد: برخی این کلاس ها را جزو معضلات نظام آموزشی می دانند که باید از میان برداشته شود و بعضی دیگر وجود این کلاس ها را به مثابه فرصتی برای یک عمل آموزش و پرورش پرورش بهینه به شمار می آورند. تحقیقات نشان می دهد که میان دانش آموزان…
نهاد آموزش و پرورش رسمی، یکی از نهادهای مدرن امروزی است که دولتها به شدت به آن احساس نیاز دارند و گویی بدون وجود این نهاد، خود را ناتمام می شمارند؛ حتی می توان گفت بدون وجود این نهاد، در انجام دادن وظایف خود ناتوان هستند. نهاد آموزش و پرورش، مسئولیت تعلیم و تربیت افراد جامعه را به عهده دارد و به همین سبب در جامعه امروزی از اهمیت بسیاری برخوردار است. از آنجایی که در فضای آموزشی قرن ۲۱ مقوله های سرعت، دقت، مهارت و اطلاعات و فناوری های نوین مطرح است و تجربه های موفق مرزی ندارد. تجزیه و تحلیل و شناخت تجربیات معلمان و مدیران دلسوز ضرورت و اهمیتی فزاینده دارد زیرا سبب پیشرفت دانش در زمینه های مختلف آموزشی و پرورشی شده و به آینده کمک فراوانی می کند. همچنین بازنگری در فرآیند تجربیات باعث می شود نقاط قوت و ضعف، تجارب آموزشی موفق و ناموفق و راه حل ها مشخص شده و از دوباره کاری و اتلاف وقت در فضای جدید جلوگیری شود. امروزه در این دنیای در حال تغییر و پیشرفت، مدارس نیاز به تغییر و دگرگونی دارند و این تغییر باید در مدیریت ایجاد شود چرا که واقعیات امروز جامعه را نمی توان…
کسب تجربه تنها به سن بستگی ندارد و از راه دیدن – شنیدن و حتی از راه کتاب خواندن به وسیله خود و دیگران کسب می شود. دست کم گرفتن معلم و صرفاً توجه به جنبه های شغلی، اداری، قانونی و حقوقی صرفاً موجب رفع تکلیف برای معلم شده و نشستن سر کلاس را برای دانش آموز طاقت فرسا و دیرگذر کرده و انگیزه او را برای کار و تلاش بیشتر و کسب مدارج علمی بالاتر ناتوان جلوه خواهد داد. دست کم گرفتن معلم، استفاده از حربه نمره را به معلم خواهد آموخت و علاقه به کسب نمره و مدرک را در دانش آموز افزایش خواهد داد. دست کم گرفتن معلم، او را وادار به رفع تکلیف کرده و حضور فیزیکی خود در کلاس را به وقت کشی و سمبل کاری مجبور می کند. در حالی که صدور و ابلاغ تمام مقررات اداری و حضور تمام دست اندرکاران و پرسنل اداری برای به حرکت در آوردن چرخهای عظیم الجثه فرهنگی و علمی جامعه است که بر دوش معلم گذاشته شده است، میباشد. و این نیست مگر اینکه معلم از خود شروع کند و علاقه و انگیزه به هنر خود داشته باشد تا بتواند آن را به دانش آموزان انتقال دهد…
نقش معلم در تربیت دانش آموز بر هیچ کس پوشیده نیست، تماس نزدیک بین معلم و دانش آموز و نفوذی که معلم بر دانش آموز دارد نقش مهمی در علامت فکری و روانی ایشان ایفا می کند و ممکن است به شیوه های گوناگون مثل تقلید الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازی بروز کند. معلم باید علاوه بر نقش تربیتی و پرورشی که در مدارس انجام می دهد الگودهی را به عنوان یک ابزار تربیتی مورد استفاده قرار دهد. معلم به دقت، تفکر دانش آموزان را تحت نظر قرار می دهد در مواقع مناسب توجه آنان را به کل هستی و مبدأ خلقت جلب نماید و همچنین با رفتار خود ارزش ها را در دانش آموزان درونی سازد. روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت معلم را مرجع واقعیت برای کودک می دانند، در این حیطه از آنان انتظار می رود رفتار فعالیت های معمولی خویش را براساس اصول و ضوابط سلامت روان مورد آزمون و ارزشیابی قرار دهند و با آزمون نگرش ها و احساسات، ارزشها و رفتار خویش از سویی و مشاهده ی کودکان و تعبیر و تفسیر رفتار آنان و کشف مشکلاتشان می توانند موفقیت های آموزشی را در جهت مثبت، پیشگیری و یا درمانی از نو سازمان دهند….